زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

جوشن کبیر

جوشَنِ کَبیر، یا جوشنْ‌کبیر، دعایی به نقل از پیامبر اکرم (ص)، مشهور میان شیعیان و دربردارندۀ 001‘1 نام از نامهای خداوند. 
دعای جوشن کبیر از ادعیۀ مأثورۀ بسیار معروف بین شیعیان، به ویژه ایرانیان است که غالباً در شبهای قدر، در ماه مبارک رمضان و بیشتر به صورت دسته‌جمعی در مساجد و تکایا، یا در خانه‌ها و نیز در مجالس زنانه خوانده می‌شود. این دعا را تقی‌الدین ابراهیم کفعمی (د 905 ق / 1500 م)، محدث شیعه آورده است (دربارۀ او، نک‍ : مدرس، 5 / 66-70). کهن‌تر از دو اثر مشهور کفعمی، المصباح (ص 334) و البلد الامین (ص 402-403)، مأخذی برای این دعا شناخته نیست (نک‍ : مجلسی، 78 / 331-332؛ نیز دبا، 18 / 723-725). از میان شرحهای بسیاری که بر جوشن کبیر نوشته شده است، می‌توان به شرح الاسماء الحسنى، نوشتۀ ملا هادی سبزواری (چ تهران، 1283 ق) اشاره کرد (برای شروح، نک‍ : آقابزرگ، 5 / 287).
متن و زمینۀ دعای جوشن کبیر را از امام سجاد (ع) و ایشان از امام حسین (ع) و ایشان از امام علی (ع) و ایشان هم از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند. طبق روایت، در یکی از جنگها، حضرت محمد (ص) زرهی سنگین بر تن پوشیده بوده، و آن زره تنش را آزار می‌داده است؛ در آن هنگام جبرئیل بر حضرت نازل شد و خواندن دعا را به جای پوشیدن آن زره به پیامبر (ص) توصیه کرد و این دعا را امانِ پیامبر و امت او خواند و دربارۀ فضیلت آن سخن گفت (نک‍ : کفعمی، المصباح، 348- 349، حاشیۀ 1؛ ابن‌طاووس، 227- 232). گاهی این روایت و مکالمۀ میان پیامبر (ص) و جبرئیل را «شرح جوشن کبیر» می‌خوانند (نک‍ : مجلسی، 78 / 332؛ دبا، 18 / 723). 
برپایۀ این روایت و به باور مؤمنان، هر کس دعای جوشن کبیر را هنگام خروج از خانه بخواند، خدا او را از هر بلایی حفظ می‌کند و ثوابی بسیار به او می‌دهد و اگر کسی این دعا را در اول ماه رمضان بخواند، خداوند درک شب قدر را روزیِ او می‌کند و هرکس 3 بار آن را در این ماه بخواند، افزون بر آمرزش گناهان، در طول زندگی‌اش در امان خداوند باقی خواهد ماند (کفعمی، همانجا). همچنین گفته شده است که اگر آن را با کافور بر جامی بنویسند و آن را بشویند و بر کفن مرده بیفشانند، خداوند بر قبر او هزاران نور نازل می‌کند، از بیم نکیر و منکر در امانش می‌دارد، عذاب قبر را از او دور می‌گرداند، هر روز 70هزار فرشته به سوی او روانه می‌کند که به او مژدۀ بهشت دهند، و نیز در قبر چشمش را روشن می‌گرداند (همانجا؛ بحرانی، 4 / 49-50، 229). 
اصل نگارش و نگهداری این دعا برای دور ماندن از بلایا نیز مفید شمرده شده است. در کل می‌توان گفت که در اعتقاد شیعیان، این دعا ماهیتی حرزگونه و نگهدارنده دارد و نام «جوشن» بیش از آنکه صرفاً نام و عنوانی برای این دعا باشد، گویای چنین خاصیتی است، تا آنجا که آمده است: خواندن این دعا حتى برای کافران هم سبب استجابت دعا می‌شود؛ از این رو، باید از تعلیم آن به نا‌اهلان خودداری کرد (نک‍ : دبا، همانجا). 
محور اصلی دعا ذکر صفات فعل خداوند است و بارزترین جلوۀ آن در رحمت و قدرت او، و بیشترین تکیه‌اش بر صفاتی از خداوند است که اشاره به رحمت او دارد؛ خواه رحمت عمومی نسبت به انسان، و خواه رحمت او بر خواص. آن دسته از صفات خداوند که بیانگر قدرت او ست، نیز از قدرت او در خلق همه چیز، تدبیر مخلوقات، ایجاد تحول در آنها و خلق مجدد آنها در عالمی دیگر حکایت می‌کنند. 
همچنین در این دعا، ذکر صفات ذات خداوند نیز بسامد بسیاری دارد (بیش از 300 نام). در این دسته از نا‌مها نیز تکیه بر جلال خدا، بزرگی و عظمت اوست و در نهایت نامهایی از خداوند آمده است که بر حاکمیت خداوند بر کل هستی و مقتضیات آن اشاره می‌کند. مثل علم و احاطۀ خداوند بر مخلوقات، مالکیت او بر همه چیز و پادشاهی‌اش در عالم، توانایی در داوری، و قهر و غضبش بر هر که بخواهد. می‌توان گفت که فضای کلی دعا، تقویت روح ایمان و امید، در عین توجه به قهر و غضب الٰهی است (همان، 18 / 723-724). 
این دعا 100 بند دارد و هر بند شامل 10 نام از نامهای خداوند است، به‌جز بند 55 که 11 نام دارد. در مجموع دعا حاوی 001‘1 نام خداوند است (کفعمی، همان، 334 بب‍ ). هر بند با عبارتی متضمن قسم دادن خداوند به نامهایش (اَللّٰهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ ... ) آغاز، و در پی آن از 10 نام یاد می‌شود و پس از پایان هر بند نیز عبارتِ «سُبْحانَکَ یا لٰا اِلٰهَ الّا اَنْتَ ... » تکرار می‌گردد. نامهای مشابه در کل دعا فراوان است؛ مثلاً از ریشۀ صنع، در جای‌جای دعا نامهای «صانع»، «صانع کل مصنوع»، «من هو کل صانع»، «لطیف‌ الصنع» و «صانعاً غیر مصنوع» یاد شده است. می‌توان گفت که حدود 60٪ نامها هر یک بیش از 4 مشابه دارد (همانجا). 
در کتاب مفاتیح ‌الجنان از دعای جوشن‌کبیر به‌عنوان دعای شبهای قدر در ماه رمضان نام برده‌شده‌است (نک‍ : قمی، 222)؛ بنابراین، در میان بیشتر مردم مناطق ایران مرسوم است که این دعا در برگزاری مراسم احیای این شبها (نک‍ : ه‍ د، احیا)، به صورت دسته‌جمعی خوانده شود (شریعت‌زاده، 396؛ همایونی، 441؛ طباطبایی‌فر، 240؛ اخوان، 159؛ وکیلیان، 108). این دعا از مشهورترین و متداول‌ترین دعاهایی است که در شهرهای مختلف ایران در شبهای احیا خوانده‌می‌شود. دعای جوشن‌کبیر را پس از همۀ دعاها، شخصی می‌خواند که صدای خوش و رسایی دارد و دیگران آن را آهسته زمزمه می‌کنند. در انتهای هر فصل از دعا، همه با صدای بلند عبارت «سُبْحانَکَ یا لٰا الٰهَ الّا اَنْتَ اَلغَوثَ اَلغَوثَ خَلِّصْنا مِن النّارِ یا رَبِّ» را می‌خوانند و بند دیگر از دعا را ادامه می‌دهند تا به انتها برسند (همانجا). 
در مجالس زنانۀ ایرانی، آیینی به نام ریسمان گره‌زدن مرسوم است که طی خواندن این دعا، در هنگام تکرار عبارت پایانی هر بند آن (سُبحانَکَ ... )، درحالی‌که آن را در دل خود زمزمه می‌کنند، پس از اتمام هر بند، گِرِهی به نخ یا ریسمان موجود در دست خود می‌زنند و به آن می‌دمند و به قول یزدیها کِرِنج می‌زنند. تا پایان خواندنِ دعا، 100 گره به این ریسمان زده می‌شود. آنها معتقدند که اگر این ریسمان را به گردن دختر دم بخت بیندازند، بختش باز می‌شود و اگر به گردن دیگر افراد بیاویزند، از انواع خطرها در امان خواهند بود و زن نازا را بارور می‌کند. زنان شیرازی این نخ را «نخ الغوث» می‌نامند و آن را نگه می‌دارند تا در هنگام مرگ، در میان کفنشان گذاشته شود و بر این باورند که این نخ سبب کاسته‌شدنِ فشار قبر می‌شود (همو، 111-112).
در شهرستان سقز هم زنانی که در مراسم احیای شبهای قدر ماه رمضان شرکت می‌کنند، نخ پنبه‌ای سفیدی را که دختر باکره‌ای تابیده است، با خود به مسجد می‌برند و هنگام خواندن دعای جوشن کبیر به همان ترتیبی که گفته شد، به نخ گره‌ می‌زنند. آنان عقیده دارند که این نخ حکم طلسم دارد و آن را برای دفع چشم‌زخم و در امان ماندن از گزند حشرات، به گردن اطفال خود می‌بندند (همانجا؛ جهانی، 55). در استان سمنان به این ریسمان، نخ صد‌بند (صدگره) می‌گویند و آن را برای گشایش کار و بخت‌گشایی دختران، در میان قرآن نگه می‌دارند. در شهر شاهرود نیز زنان هم‌زمان با خواندن دعای جوشن کبیر ظرفی از آب حاوی زعفران را در پیش رو دارند و با خواندن هر بند از دعا بر آن می‌دمند و به‌عنوان تبرک آن را با خود می‌برند (محقق، بش‍‌ ). 
در برخی از شهرها در هنگام خواندن بندهای دعای جوشن کبیر در شبهای قدر نبات، نقل یا قند در دست می‌گیرند و بعد از خواندن «الغوث» به آنها می‌دمند و آن را برای شفای بیماران و تبرک نگه می‌دارند. برخی این کار را بر خوراکیهایی مثل آب، شیرینی، کلوچه، انار، برنج، ادویه و بنشن هم انجام می‌دهند و برای برکت سفره و دیگ غذا نگه می‌دارند. در نقاط مختلف استان سمنان زنان و مردان در شبهای قدر، هم‌زمان با خواندن هر بند از دعای جوشن کبیر بر روی ظرفی از قند، نبات، نقل یا خرما می‌دمند و به دیگران خوردن آن را به نیت شفا و تبرک توصیه می‌کنند (همانجا). 
در روستای قینرجۀ گروس، در شبهای احیا از طرف بانی مراسم و آنهایی که نذری دارند، مقدار زیادی حبه‌قند به مسجد آورده می‌شود. هنگام خواندن دعای جوشن‌کبیر به حبه‌قندها می‌دمند و پس از اتمام مراسم، مقداری از قندها را میان افراد تقسیم می‌کنند و معتقدند هرکس این قندها را بخورد، از تمام درد و رنجها در امان می‌ماند. باقی آن را هم در دیگ بزرگ پر از آب حل می‌کند و از این شربت شفابخش به هر کدام از اهالی آبادی به اندازۀ یک استکان می‌دهند. مقداری از آن را هم به گله‌ها و احشام می‌پاشند و عقیده دارند که تا ماه رمضان بعد احشامشان از هر بلایی در امان خواهند بود (وکیلیان، 112-113). در مازندران نیز در این ماه دمیدن به قند و بستن گره به نخ هنگام خواندن دعای جوشن کبیر و دادن آن به مریض برای شفا از رسوم دیرین به شمار می‌آید (محقق، بش‍ ). 
اهالی بوشهر در مراسم شب قدر و خواندن دعای جوشن کبیر، هم‌زمان با ندای «الغوث الغوث» جمعیت، رشتۀ تسبیح الغوث را در سطل بزرگ آب الغوث می‌چرخانند و پس از اتمام دعا، آب الغوث را که هزار اسم مبارک خداوند بر آن خوانده شده است، بین جمعیت حاضر تقسیم می‌کنند و آنان ضمن نوشیدن مقداری از آن، مابقی را به نیت تبرک و شفا به خانه‌های خود می‌برند («جوشن ... »، بش‍ ). 
امروزه از این آداب و رسوم، به ویژه در شهرهای بزرگ ایران، کمتر می‌توان نشانی یافت و مؤمنان غالباً دعای جوشن کبیر را در مساجد و گاه در منازل متمکنین، در حالی که قرآن بر سر گرفته‌اند، می‌خوانند. 

مآخذ

«آداب و رسوم مردم مازندران در ماه رمضان»، سواسره (مل‍ )؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابن‌طاووس، علی، مهج‌ الدعوات، قم، 1411 ق؛ اخوان، مرتضى، آداب و سنن اجتماعی فین کاشان، کاشان، 1373 ش؛ بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، به کوشش محمد‌تقی ایروانی، نجف، 1378 ق؛ «جوشن‌کبیر»، الرسول (مل‍‍ )؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ دبا؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ طباطبایی‌فر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان، به کوشش علیرضا شاه‌حسینی، تهران، 1381 ش؛ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، تهران، علمی؛ کفعمی، ابراهیم، البلد الامین، تهران، 1382 ق؛ همو، المصباح، به کوشش حسین اعلمی، بیروت، 1414 ق / 1994 م؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ محقق، مسعود، «سمنانیها و آیینهای ویژۀ ماه مبارک رمضان»، سمنانی (مل‍‌ )؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1369 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1376 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ نیز: 


Arasool, www. arasool. blogfa. com / post-161.aspx (acc.Oct.23,2012); Savasareh, www. savasareh. blogfa. com / post - 214. aspx (acc.Oct.23, 2012); Semnany, www.semnany.mihanblog.com / post / 629 (acc.Oct.23, 2012). 
حسن اکبری بیرق

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.